بیمار برای چی به دکتر سکسیسسی رفت.

در پایان روز ، دکتر جوان به احساس خستگی ، اما به طور ناگهانی بیمار با او می آیند به اتمام. هنگامی که زیبایی بر روی نیمکت دراز کشیده است و دکتر شروع به بررسی سینه هایش کرد سکسیسسی ، او شروع به کشیدن شلوار خود را با انگشتان نازک کرد. زیبایی خود را بسیار سخت و شروع به آن را خورد ، اما دکتر به سادگی آن را بر روی صندلی قرار داده و بروید.